سرباز وطن

خاطرات و آشنایی با سربازی

سرباز وطن

خاطرات و آشنایی با سربازی

سر پستم رسیدم خوابم آمد / محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی / کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور / جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پدافند هوایی بابلسر» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

با سلام و خسته نباشید  مرتضی عبدلی هستم متولد 09/12/74روز اول یعنی 94/12/19 طبق نوشته برگ اعزام ساعت 9 باید محل پادگان باشم و خونه ما تا پادگان یه 40 تا 45

دقیقه ای راه بود منم ساعت 7.30 راع افتادم و حرکت کردم به سمت پادگان نزدیک های 9 رسیدم دیدم افراد زیادی دم پادگان جمع شدن ساعت 9 یه سرباز وظیفه که دژبان بود مارو به محوطه بغل در ورودی راهنمایی کرد خلاصه به صف شدیم گفتن هرکی وسایل ممنوعه داره بده خانوادش بعد صف به صف هر کی کیف و یا ساک داشتن گشتن گوشی داشتن تحویل خانواده یا تحویل دژبانی و گفتن برگ اعزام و برگ واکسن رو آماده کنید بعدش تحویل گرفتن و بردن مارو با صف نظم یه قسمت از پادگان چند تا برگه پر کردیم بیمه و اینا حتما حتما شماره کارت با شماره حساب بانک سپه  رو همراه داشته باشید تا ساعت نزدیک 1 نشته بودیم رو آسفالت حالا بماند زیر آفتاب و....

بردن تا سهمیه استحقاقی ارتش رو بدن طبق
گفته خودشون رفتیم اول اسم نوشتن بعد اثر انگشت دادیم و ... یه کیف نظامی با یه پتو همراه یه (کیف واکس و یه چوب لباسی )که اونا رو 5000 تومن پولشو گرفتن داخلش (اتیکت و کش گت پا و دفترچه مرخصی و یه پلاستیک جای لباس و اتیکت پوتین )

 کیف داخلش وسایل 14 قلم بود طبق گفته مسئول پذیرش 30 قلم بود که شده 14 قلم

-پوتین           = 1 جفت

-لباس نظامی = 1 دست

-اورکت          =1 عدد

-صابون          = 2 //

-جا صابونی    =1 //

-برف رختشویی=1

-جوراب سازمانی=2

-بافت سازمانی=1

-پتو آبی پدافندی=1

-واکس=1

-فرچه واکس=1

-خود کیف=1

-کلاه نظامی=1

همینا بود گرفتیم حالا هیچکدوم از وسایل های اندازه نبود که خدارو شکر همون جا عوض کردم

پوتین حتما ببرید بیرون عوض کنید بهمن بخرید هم طبی داره فنر دار راحت هم بهمن سنگین داره اگر کیفیت برات مهمه و دو سال عمر کنه برات حتما بهمن بخر بعدش وسایل رو گرفتیم بعد از چک کردن کم  و کسری نداشته باشه که قابل توجه اون انکشت و امضاء بخاطر همین بود که یعنی تکمیل تحویل شما دادن ساعت نزدیک ساعت 2 بود که رفتیم سر جای اول نشسته بودیم برگ مرخی دادن تا 94/12/24 با وضیعت کامل ساعت 6 صبح تو پادگان باشیم اینم روز اول

با تشکر از همه ادامه دارد >>>>>>

  • مرتضی عبدلی